لایه های فرهنگ

لایه های فرهنگ

مدیریت دانش(6)

. همانطوری که داریوش آشوری در کتاب "تعریف ها ومفهوم فرهنگ" بیان نموده گاه تعاریف ارایه شده در مورد فرهنگ به صدها مورد می رسد. در این تعاریف، که غالبا تحت تاثیر تعریف اولیه است که تیلور در سال 1871 ارایه نمود و اعلام کرد "فرهنگ یا تمدن...کلیت در هم تافته ای است شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عاداتی که آدمی همچون عضوی از جامعه بدست می آورد"(آشوری، ص 39)

با این وجود در تعاریف جدید انديشمندان باگرايش‌هاي علمي متفاوت، ديدگاه‌هاي نسبتا مختلفي ارايه نموده‌اند. برخي فرهنگ را "ويژگي‌هاي مثبت انساني" تلقي كرده و بر اين اساس صرفا انسان‌هاي متمدن را با فرهنگ مي‌دانند. برخي همچون تایلور، فرهنگ را "كليتي درهم پيچيده شامل دانش‌ها، باورها، هنر، اخلاق، آداب و سنن، هنجارهاي رفتاري وعاداتي" مي‌دانند كه انسان به عنوان عضوي ازجامعه آن راكسب مي‌كند. در اين تعريف فرهنگ به عنوان نهادها و كاركردهاي اجتماعي مدنظر است. عده‌اي هم تعريفي نسبتا متأخرتر از ديگران ارايه داده و فرهنگ را "مجموعه اي ازنمادهايي مي‌دانند كه انسان درقبال زندگي اجتماعي‌اش مي‌آفريند." دراين تعريف فرهنگ تجلي عقلانيت انسان است و آنچه اهميت دارد، معاني است. مارگارت‌ميد، فرهنگ را "الگوي رفتاري مشترك"، كلودلوي "فرهنگ را نظام‌هاي معنا و درك مشترك" وادگارشاين فرهنگ را "مجموعه‌اي از اصول اساسي و راه‌حل‌هاي مشترك براي مشكلات محیطی و جهاني  تطابق بيروني(چگونه زنده بمانیم) و انسجام دروني(چگونه کنار هم بمانیم). این مفروضات و اصولي اساسي  درطول زمان تكامل مي يابند و از نسلي به نسل ديگرمنتقل مي‌شوند"، تعريف كرده است. (بارسو اشنایدر، ص 31)

به تعبیر دیگر از نظر ادگارشاين فرهنگ الگويي است از مفروضات اساسي که به وسيله يک گروه مشخص ايجاد، کشف يا ارايه شده است تا بدان وسيله با مسايل مربوط به سازگاري با محيط خارجي و انسجام داخلي مطالبي را بياموزد به نحوي که از اعتبار بالايي برخوردار و به عنوان راهي درست براي انديشيدن، پنداشتن و احساس کردن در رابطه با اين مسائل به اعضاي جديد آموزش داده شود. (Schien,1990,P109-11). بطوريکه ملاحظه می شود از نظر شاين فرهنگ: اولا مدل و الگوست. ثانیا مفروضات کشف، ايجاد و يا ارايه شده توسط يک گروه مشخص است.ثالثا براي پاسخگويي و حل مسايل مربوط به سازگاري محيطي و انسجام داخلي مطرح مي‌شود و رابعا به عنوان راهنماي انديشيدن، پنداشتن و احساس کردن به اعضاي گروه آموزش داده مي‌شود.

ادگار شاین که یکی از نظریه پردازان و محققان عرصه مدیریت و فرهنگ است با ارایه این تعریف جدیدی که از فرهنگ ارایه نموده است  بی تردید توانسته و می تواند بخشی از چالش های پیرامون فرهنگ و مقدس یا غیر مقدس تصور کردن آن خاتمه بدهد. وی چارچوبی را طراحی نموده که ضمن اینکه تعاریف متقدمین را به نحوی تحت پوشش قرار می دهد نکات جدید و مهم وقابل توجهی را به آن افزوده است. از نظر شاین فرهنگ دارای سه سطح یا سه لایه استکه برای شناخت و کشف هریک روش های ویژه ای وجود دارد:

سطح اول. مصنوعات(رفتارها،آدابی نظیر احوالپرسی، طرز لباس پوشیدن، ساخته ها، هنر، معماری، نمادها و آئین ها و...) که شامل تمام جنبه هایی از فرهنگ است که قابل مشاهده است

سطح دوم. عقاید و ارزش ها(بیان حقایق و واقعیت های موجود، ترجیحات افراد در باره روش درست زندگی کردن و ایدآل ها)، شامل بایدها و نبایدهایی است که از راه مصاحبه و نظرسنجی قابل شناسایی است

سطح سوم. مفروضات اساسی(باورهای عمیق و نظام های معنااز جمله رابطه با محیط،ماهیت فعالیت انسان،ماهیت واقعیت و حقیقت، نگرشکه مربوط به تطابق با محیط اند و ماهیت انسان، رابطه با مردم،حریم، زبان و زمان که مربوط به انسجام درونی گروه های انسانی است) که عمیق ترین لایه فرهنگ است و از راه استنتاج و تفسیر قابل شناسایی است(بارسو و اشنایدر، ص 35 تا 70)

دکتر سید محمد اعرابی یکی از فعال ترین اساتید عرصه مدیریت و فرهنگ در ایران این الگوی ادگار شاین را در زمینه متدولژی و روش شناسی به سه سطح: فلسفه و نظریه پردازی، فرهنگ و مدل سازی و علوم تجربی و الگوسازی دسته بندی کرده است. با توجه به اهمیت این موضوع سعی خواهم کرد در بخش های بعدی هریک از این سطوح راشکافته و مورد بحث قرار دهیم. البته انتظار این برادر کوچک از همه کاربرانی که درشبکه فیس بوک این مطالب را می بینند درخواست خاضعانه دارم با مشارکت و نقد وبررسی موضوع در ثمربخش شدن آن ایفای نقش بفرمایند.

ذکر مطالب فوق که مقده ای به شمار می رود برای مباحثه در مورد فرهنگ، به مناسبت یادداشت کوتاهی بود که کاربر محترمی به نام "خویندکاری کورد" به قسمت چهارم سلسله بحث های مدیریت دانش که در مورد "ماکجا هستیم" طرح موضوع کرده بودیم معترض شده و با لحن توهین آمیز بنده را متهم کرده بود که من با طرح چنین موضوعاتی گویا در گوش... خوابده و از واقعیات جامعه غافل شده ام. به امید خدا در آینده با این دوست عزیز و سایر دوستان شبکه در مورد سه لایه فرهنگ سخن خواهیم گفت. فقط دوستان عزیزم را متوجه این نکته می کنم که واقعات جامعه ما ریشه در ارزش هایی دارند که آن ارزش ها نیز خود ریشه در مفروضات اساسی و باورهای بنیادینی دارند که غفلت از آن ها مارا دچار همین خطایی می کند که برخی از روشنفکران ما تا کنون دچار آن شده اند!

توضیح: منابع نقل قول ها نزد اینجانب موجود است اگر کسی خواست پیام بدهد دراختیار وی قرار خواهم داد

 




موضوعات مرتبط: مدیریتی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |